فرزاد فرزین

از روز اول شروع می کنیم؛ گروه کروز و مابقی داستان...
از سال 1378 که با گروه کروز استارت آلبوم اولم را زدم، برای موفقیت شروع کرده بودم، نه اینکه ببینم احتمالش هست یا نیست. آن موقع با الان تفاوتهای زیادی داشت، اما من این عقیده را داشتم که میشود در این زمینه موفق شد و هنوز هم این اعتقاد را دارم و البته هنوز هم اتفاق خیلی خاصی برایم نیافتاده است و خيلي جا براي كار دارم
اوایل کارهای تصویری میکردم و در کنارش موسیقی را به صورت تفننی پیگیری میکردم، اما بعدا که حرفهایتر کار کردم یک جَنم را در خودم دیدم و حس کردم موسیقی را باید حرفهای دنبال کنم. من اصلا نیامده بودم که ببینم چطور میشود. شاید ضعفهایی داشتم اما آمده بودم که موفق شوم. آهنگ «شراره» را که ملودی اش مال من بود و علی ثابت در سال 80 آن را تنظیم کرد، سه سال طول کشید تا منتشر شود. وقتی آمد موفق شد، اما اگر سه سال قبل منتشر میشد، سه سال جلوتر بودم و این یعنی قبل از آلبوم «غریبه» فریدون، کار من شنیده می شد؛ زمانی هم که مجوز آن گرفته شد، این آهنگ یک مقدار قدیمی شده بود
با گروه کروز یک آلبوم جمع میکردیم که آهنگسازش من بودم و یکی دو قطعهاش را هم در آلبوم «شراره» آوردم. بعد آقای احمدیان آمد و گفت باید امتحان سولفژ بدهید که من درگیر آن شدم. آن گروه هم جدا شدند و رفتند با شروین سهرابیان کارها را خواندند. بگذریم که آهنگسازی کارها را من کرده بودم و به اسم خودشان زدند، اما مهم نیست. من فقط یک کار شش و هشت آن به اسم «ستاره» را برداشتم و شراره را استارت زدم. شرایط سختی بود، هم از لحاظ مالی در مضیقه بودم و هم در استودیویی دور در شهرک بنفشه کار میکردم. کمکم با علی ثابت آشنا شدم و بعد مجوز خوانندگی گرفتم
باید بگویم که از همان ابتدا نوازندگی من با آهنگسازی همراه بود. از هفده هجده سالگی آهنگ میساختم و روی آن میخواندم و آلبوم پُر میکردم. از سال 70 کیبورد میزدم و از سال 75 شروع کردم به آهنگسازی کردن که البته کارها ضعیف بود اما کمک کرد تا بفهمم این استعداد را دارم. حتی خانواده من هم چندان امیدوار نبودند و میگفتند این بچه صدا هم ندارد، چطور میتواند خواننده شود؟ خانواده ام به هر حال مخالف بودند و شرایط هم مساعد نبود، اما من اعتقادی که خودم داشتم را باور داشتم، به آن تکیه کردم و تلاش کردم تا پیشرفت کنم. آن موقع که تست سولفژ گذاشتند ما خیلی غر زدیم اما عملا باعث شد که ما یاد بگیریم. من این را به آقای میرزمانی هم گفتم و خود ایشان هم در مصاحبه اش با شما هم این را گفتند
پیش سروش عازمی خواه سولفژ را یاد گرفتم که نوازنده ویولن در ارکستر ملی است. اتفاقا من مجبور شدم تا به صورت فشرده سولفژ یاد بگیرم، چون دو ماه بعد امتحان داشتم. آنجا چشمم باز شد و تازه فهمیدم آن چیزی که كورکورانه اجرا میکردم چیست، هر چند سختگیری بود اما باعث شد که به فهم خوبی از موسیقی برسم و کلاً موثر بود
تو وقتی با حسات کاری را انجام میدهی، هیچ حسابی در آن نیست اما وقتی یاد میگیری که معماری کنی و با حساب و اعداد سروکار داری، کارت دقیق میشود و آن وقت میدانی که میتوانی چشم بسته هم یک سازه را بسازی. این در مورد موسیقی و همه علمهای دیگر هم صادق است. این است که تو حتما باید یاد بگیری؛ لزومی هم ندارد کنترپوان و علمهای دیگر را یاد بگیری. همین که درحد خوانندگی بدانی کافی است، مگر اینکه بخواهی کارهای دیگري انجام بدهی
گروه کروز را با دوستانم تشکیل داده بودم. یکی از بچهها همسایه قدیمیمان در ستارخان بود که هم کیبورد میزد و هم با کارهای کامپیوتری آشنا بود و یکی هم دوست ایشان بود. لابد هسته مرکزی این گروه هم "فرزاد فرزین" بود که وقتی او را برداشتند، این گروه هم از بین رفت. سازنده من بودم و اپراتوری و نوازندگی را بچهها انجام میدادند، اما در ایران همانطور که میدانید وقتی افراد در یک کار گروهی قرار میگیرند، نه براساس داشتهها که بر اساس توهماتشان، مدعی میشوند. من جدا شدم؛ آنها آلبومشان را دادند و هیچ اتفاقی نیافتاد و من ادامه دادم و سه سال بعد آلبومم بیرون آمد
سروش عازمیخواه که به همراه برادرش سوشیانت در ارکستر ملی فاخته کرج بود، علي ثابت را به من معرفی کرد. دکتر سروش که البته دکترای پزشکی داشت، پسر بااستعدادی بود و هم سن سال ما. چون کار موزیک انجام میدادند، اکثر افراد را میشناختند. به من گفتند بهتر است این تنظیمها که با کیبورد انجام میدهی را حرفهای کنی و از این طریق با علی ثابت آشنا شدم و قرار شد آلبومم را روتوش کند و خوب هم این کار را انجام داد. شد آلبوم "شراره" و این اولین کار علی ثابت هم بود
شراره که یک آلبوم اولی هم بود
بله؛ البته اوایل که آمد با سیستم باندبازیهای ایرانی برخورد کرد. یک عده در دفتر شبکه نشسته بودند و آنها تعیین میکردند که چه کسی بیاید و چه کسی نه و ما هم داشتیم برنامهسازی میکردیم. با مهدی مدرس و فرزاد مدنی و چند نفر از دوستان برنامه پشت صحنه را میساختیم و من مجری بودم. تازه شبکه آمده بود و آن موقع تنها تایمی بود که مردم برنامهها را میدیدند. آلبومم را پخش نمیکردند تا اینکه آقای شاهعلی خواست كه آلبوم شراره را از آن شرکت پخشی که در واقع آشنای ما هم بود و فقط آن را پخش میکرد، بگیریم. آن شركت اصلا كار پخش را خوب انجام نداد و حتی هزینه تکثیرش را هم خود من انجام میدادم. خلاصه آنکه آنها به خاطر کار نکردهشان از ما غرامت گرفتند و این پول آن موقع برای ما خیلی پول بود. از آن آلبوم سیهزار نسخه زده بودیم. بیست فروردین ماه، مجتبی شاهعلی صدوپنجاه هزار تاي دیگر از آن تكثير و شروع به تبلیغ کرد. برای آن یک تیزر و کلیپ ساختیم و یک دفعه همه چیز تغییر کرد
آلبوم را چطوری تولید کردید. گفتید که بنیه مالی خوبی نداشتید؟
همه کارهای آلبوم را خودمان در طی سه سال انجام داده بودیم و مجموع هزینهای که کردیم حدود دو میلیون و پانصد ششصد هزار تومان بود که یک میلیون و نیم را پدرم در سه قسط پانصد هزار توماني داد و دیگر پولي نداد و ما رفتیم پیش ارژنگ حقانی و کارها را میکس و مستر کردیم. خودمان در خیابان نصرت استودیو نت داشتیم و من و یاشار صباحی کار میکردیم و بقیه را خودمان تقبل کردیم. بگذار واقعیت آلبوم شراره را بگویم که تا حالا هیچ جا نگفتم. آلبوم شراره وقتی از آن پخش درآمد و روی آن سیهزار تا، چهار میلیون تومان سود کردیم و پنج میلیون هم به مجتبی شاه علی فروختیم. همان پنج میلیون را هم نمیخرید و میگفت بده برایت پخش کنم
البته به نسبت خوب هم سود کرده بودی
بله. شش هفت میلیون براي ما ماند. خدا را شکر جای خوبی افتاد. وقتی که آلبوم را گرفتند روی آن تبلیغ کردند، شبکه دستشان بود و مردم آهنگ را شنیدند و رفتند خریدند.آن موقع هم مثل الان نبوده که فردای پخش، همه در اینترنت آن را ببینند. خودشان گفتند که سیصد و شصت هفتاد هزار تا فروخته بود که برای آلبوم اول استارت خوبی بود
بعد شراره، چه اتفاقاتی افتاد؟
همان سال 84 که شراره منتشر شد، طرح آهنگ هموطن را ساختم که رضا صادقی و بچهها آمدند و آنرا خواندند، بعد استارت آلبوم «تعقیب» را زدم که تهیه کننده اش نوای رامشه بود و نزدیک به نه برابر آلبوم قبلیام فروختم و آن موقع از همه بالاتر بود و حتی برای آلبوم تیزر هم ساختم. آلبوم آماده میشد و در مرحله تصویب شعر در مرکز موسیقی بود كه در اواخر سال 84 ممنوعالکار شدم. بلافاصله با مهدی مقدم رفتیم آنجا تعهد دادیم، اما سیگنال پخش برنامه در آلمان بود و کسی به حرف ما گوش نمیکرد و مدام کارها را پخش میکردند. از آن طرف قطع نکردند و شرایط برای ما خیلی سخت شد. آخرش هم آلبوم "تعقیب" توسط یکی از دوستان که همه او را میشناسند لو رفت
من که نمیشناسم
احتمالا شما هم بشناسید. مهم نیست. او لطف کرد و آلبوم را لو داد! این آلبوم در تایم خودش آلبوم بسیار خوبی بود. بعد من آلبوم "شوک" را با فرزاد فتاحی که آن موقع دوست صمیمیام بود، شروع کردم و با هم روی آلبوم خیلی کار کردیم، منتها چون طول كشيده بود، از شرايط بازار دور شدیم. 85 شد 87 و شرایط مالیمان هم خیلی بد بود
کار دیگری نمیکردی؟
نه. فیلم سینمایی پسران آجری را بازی کردم و در آهنگسازی هم «به تو مدیونم» را ساختم که در برنامه کولهپشتی احسان علیخانی تیتراژ شد و بازتاب خوبی داشت اما وقتی در بازار نباشی، فرق نمیکند چه بازتابی داشته باشی
بعد تصمیم گرفتی آلبومی را شروع کنی که بازهم «ش» شروع شود
هنوز به این مرحله نرسیده بود. شعر و آهنگ شوک را نوشته بودم و این اسم را برای آلبوم انتخاب کردم و هنوز هم معتقدم برخی از قطعات آن آلبوم به خاطر پخش ضعیف ایرانگام حيف شد. آن موقع همزمان آلبوم محسن چاووشی بیرون آمده بود که پخش سوپرمارکتی و تبلیغات وسیع داشت، ولی ما پخش سوپر مارکتی نداشتیم. خلاصه پخش ضعیف بود و "شوک" فکر میکنم در نهایت صدوسی چهل هزار تا فروخت. ما هم به خاطر شرایط مالی و کاری از شرایط بازار دور شده بودیم و نگاهمان هم نگاههای شخصی و هنری بود. خلاصه موفق نشدیم
اگر فکر میکنی به خاطر پخش بد نفروختید، چرا تیمت را عوض کردی؟
من معتقدم وقتی یک پکیج موفق نباشد، همه مقصرند. در حرفهایم گفتم ما از شرایط بازار دور شده بودیم و نگاه ما به کار هم يك نگاه هنری و شخصی بود. مشکل کار نه به تنهایی من بودم نه فرزاد فتاحی و نه ایرانگام. همه دخیل بودند، منتها درصدها فرق میکرد. وقتی شوک موفق نبود، خیلی از همکاران گفتند که او فقط با ماهواره و تبلیغات آن موفق شده بوده و من باید ثابت میکردم چنین چیزی نیست. البته اینکه جایی باشد که شما کلیپتان را بصورت مجاز پخش کنید خیلی خوب است، اما اين امكانات را شما هم داشتید. چرا شما موفق نشدید. میخواستم ثابت كنم این ماجرا به تنهایی روی همه چیز اثر ندارد. من در موسیقی دوستان زیادی دارم اما دشمنانم بیشتر از دوستان من هستند و خوب میدانم که خیلیها چشم دیدن موفقیت دیگران را ندارند، چون یا خودشان موفق نمیشوند یا سلیقهشان نیست و یا مشکل دارند. البته سرِ آلبوم شانس، فرزاد درگیر بود و نتوانست با من کار کند
آیا به این خاطر نبود که خود ایشان هم فکر کرد فرزاد فرزین دیگر تمام شده است؟
نه نه. نمیدانم! من از او نپرسیدم ولی میدانم که آن تایم درگیر ماجرای ازدواجش بود. مهر 87 آلبوم "شوک" بیرون آمد و جزو معدود دفعاتی بود که من روی آلبوم جدید خیلی فشار گذاشتم و نود درصد produce کردن کار هم با خودم بود. وقتی که کار پخش شد، از یک سال و سه ماه قبل آلبوم آماده بود و همه میدانستند که آلبوم خوبی است و ما با شرکت هنر اول قرارداد بستیم
تبلیغات رایگان
نظرات شما عزیزان: